هدایت

معارف اسلامی

هدایت

معارف اسلامی

بایگانی
  • ۰
  • ۰


اَعلی علی ؛ خودش علی دیگر آفرید

خلّاق ذوالجلال که پیغمبر آفرید

بهر وصیّ بر حق او حیدر آفرید

ننوشته خط ؛نرفته به مکتب؛ نخوانده درس

شد شهر علم ؛ دین و علی را در آفرید

هستی بُوَد عَرَض ز سماوات و بَرُّ و بحر

از بهر این عَرَض که خدا جوهر آفرید

دریا شکافت تا که صدف ها عیان شدند

اندر درون هر صدفی گوهر آفرید

در خلقت محمد و خلفای به حق او

هشت و چهار نمونه ی پیغمبر آفرید

دست خدا برون شد و امشب به خانه اش

بعد نبی ز خلق جهان برتر آفرید

گر خوانمش خدای ؛ ملامت مکن مرا

اعلی علی؛ خودش علیِ دیگر آفرید

ذات خدا منزّه است از جسم و چشم و سر

مولود کعبه را ز أَب و مادر آفرید

زیباترین مُربیّش پیغمبر خداست

او را برادر خود و تاج سر آفرید

زیباترین سبقت او در قبول دین

در سابقون ز اول و هم آخر آفرید

در لیله المبیت جان به کف و ایزدش گواه

ایثار جان بجای احمدی در بستر آفرید

زیباترین حماسه دنیا به دست اوست

در بدر و غزوه ی اُحُد و خیبر آفرید

زیباترین ضربت ششمیر او به عمرو

بالاترین شکست اوست که بر کافر آفرید

زیباترین آرزویش مرگ سرخ بود

محرابِ پر زخون ز فرق سر آفرید

اشقی است ابن ملجم و کامیاب هم علی است

بس افتخار برای مسجد و هم منبر آفرید

زیباترین سخاوت او در نماز بود

اندر رکوع به بخشش انگشتر آفرید 

زیباترین خاطره اش در غدیر خم

او را خدا امام اوَّل و هم رهبر آفرید

زیباترین کلام او نهج البلاغه است

زینت برای هر سخن و دفتر آفرید

وقتی شریک زندگی هم متن زندگیست

هم کُفوِ او فاطمه را همسر آفرید 

زهرا که رمز هستی و هستی از آن اوست

هستی خلاصه گشته که در کوثر آفرید 

دشمن بگفت پیمبر ما ابتر است ؛ ولی

گوینده را ببین که خدا ابتر آفرید

زین کوثر بهشتی و از مرتضی علی

سادات را ز نسل چنین دختر آفرید

 آنان که گوشواره عرش خدا شدند

یک را شُبیر و دیگری را شَبَّر آفرید

ز اسباط مصطفی حَسنین اند و زینبین

در صلح و در جهاد و سخن سرور آفرید

صلح حسن مقدمه ی نهضت حسین

بهر حسین و نهضت او اکبر آفرید

عباس که مظهر ادب و غیرت و وفاست

سردار کربلا و مه منظر آفرید

اصحاب و عون و جعفر و قاسم همه فدا

از بهر مُهر نهضت او اصغر آفرید

زین العباد ذخیره ی این انقلاب بود

پیروز بر یزید ستم گستر آفرید

بهر مرام و همسفرش ذات کبریا

ازباب لطف و رحمت خود خواهر آفرید

زینب نبود کرب و بلا ؛ کربلا نبود

حق قهرمان صبر و سخن پرور آفرید

ویران نمود کاخ یزید را ز خطبه اش

آتش گرفت یزید که خود آذر آفرید

شعری سرود عسکری و عاجزانه گفت

 از ذره کمترم که شعر مرا کمتر آفرید

  • ۹۴/۰۲/۱۳
  • محمد مزینانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی