هدایت

معارف اسلامی

هدایت

معارف اسلامی

بایگانی
  • ۰
  • ۰


دلایل نصف بودن دیه زن نسبت به دیه مرد

 


"دیه" یک امر اقتصادى است که به منظور جبران خسارت، تشریع گردیده است.از سوى دیگر، در جامعه مطلوبى که اسلام در پى تحقق آن است، عمده فعالیت‏هاى اقتصادى بر دوش مرد گذاشته شده است؛ یعنى با یک نگاه کلى به وظایف اقتصادى مرد، در مى‏یابیم که مرد داراى وظایفى است که زن از آنها معاف گردیده است. در حالى که مهم ترین وظیفه یک زن - و نه تنها وظیفه او - اداره کانون اصلى اجتماع یعنى خانواده است، مهم ترین وظیفه یک مرد - و نه تنها وظیفه او - تأمین و تنظیم امور اقتصادى و معیشتى خانواده است


تمامى احکام اسلام بر پایه مصالح و مفاسد خاصى استوار است. براى هر حکمى، حکمتى است و در جعل  هر قانونى، مصلحتى موجود است.

 در مورد دیه زن و نصف بودن آن نسبت به دیه مرد هم قطعاً حکمت‏هایى وجود دارد که به تعدادى از آن مى‏پردازیم

اوّل: اگر اسلام یک دین کاملاً مادى بود که محور مسائل آن امور مالى و اقتصادى در نظر گرفته مى‏شد و آن گاه دیه زن نصف دیه مرد بود، این اشکال وارد بود که چرا ارزش زن کمتر از مرد است و چرا قیمت زن را نصف قیمت مرد در نظر گرفته‏اند. حال آن که در اسلام ارزش انسان‏ها به روح و روان و کمالات معنوى آنهاست آنچه در اسلام اهمیت دارد و معیار ارزش است، تقواست. انسان مى‏تواند چون موسى کلیم‏الله باشد، همان گونه که مریم (‏سلام الله علیها) نیز با خداوند متعال ارتباط وحیانى داشت. زن و مرد در پیمودن راه تعالى و سعادت و دست یابى به مقامات معنوى، همانند و یکسان هستند و فرقى میان آن دو نیست، مانده به همت هر کدام! لکن،

 مسئله دیه، یک امر اقتصادى است. دیه مربوط به تن انسان‏هاست برای همین است که فرقى بین دیه فرد اوّل حکومت

اسلامى و یک کارگر ساده وجود ندارد.

 (1)

دوم:

 در یک نگاه کلى مى‏توان گفت که انسان‏ها اعم از زن و مرد داراى سه بعد هستند:

الف. بعد انسانى و الاهى: در این مورد زن و مرد با هم یکسان هستند و راه تکامل انسانى و الاهى، تا بى نهایت به روى هر دوى آنها گشوده است

در سوره مبارکه نحل آیه 97 مى‏فرماید: "هرکس از مرد یا زن عمل نیک انجام دهد در حالى که ایمان داشته باشد، پس او را بى‏تردید (در دنیا) به زندگى پاکیزه‏اى زنده خواهیم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عمل‏هاى بسیار خوبشان خواهیم داد."

 (2)

 در سوره مبارکه احزاب آیه 35 هم به این معنا اشاره شده است

ب. بعد علمى: از نظر بعد علمى بین مرد و زن تفاوتى نیست. اسلام تفاوتى در فراگیرى علم بین زن و مرد قایل نشده است. در روایات آمده

"طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة"

.(3)

 آیات قرآنى که در این زمینه وارد شده و تفاوتى بین زن و مرد در زمینه علم و دانش و ترغیب به آموختن قایل

 نشده، مشتمل بر چهل آیه است

ج. بعد اقتصادى: زن و مرد در اسلام از حیث وظایف اقتصادى با یکدیگر متفاوت اند. این وظایف بر مبناى توان و قدرت جسمى و روحى زن و مرد تقسیم‏بندى شده‏اند. زن اصولاً از لحاظ بازدهى اقتصادى از مرد ضعیف‏تر است. حتى در عصر حاضر و حتى در جوامعى که بین زن و مرد به ظاهر، اصلاً فرقى قایل نیستند، بازدهى اقتصادى زن و مرد یکسان نیست

واقعیت این است که زن بالاخره برای به دنیا آوردن فرزند باید باردار شود و بعد از زایمان نیز باید به شیردهى و مواظبت از کودک خود بپردازد. دوران باردارى و شیردهى زمان و توان زیادى از زن مى‏گیرد و انرژى و وقت زیادى از زن صرف این موضوع مى‏شود. گرچه این کار، فى نفسه، کارى بزرگ و ارزشمند است، اما به هرحال، کار اقتصادى نیست و هیچ بازدهى اقتصادى بر آن مترتب نیست. از طرفى، ساختمان بدنى زن و مرد بسیار متفاوت است. زن داراى اندامى ظریف و لطیف با ضریب آسیب‏پذیرى بالاست، در حالى که ساختمان جسمانى مرد، قوى و نوعاً زمخت و مناسب کارهاى سخت است و به همین خاطر، بسیارى از کارها و شغل‏هاى اجتماعى که نیازمند توان و قوت مردانه است، در اختیار مردها قرار مى‏گیرد و بدیهى است که با فقدان مرد، خسارت بیشترى متوجه خانواده می شود، لذا ضرورى است که دیه بیشترى بابت فقدان مرد پرداخت گردد4

سوم: خلاء ناشى از فقدان یک مرد در خانواده به مراتب بیش از خلاء ناشى از یک زن است.

5

 بر اساس مطالعات فقهى و تاریخى دیه به منظور جبران خساراتى است که از ناحیه مجرم بر شخص قربانى یا خانواده او وارد گردیده و از آن جا که جامعه مطلوب دینى که اسلام در پى تحقق آن است، عمده فعالیت هاى اقتصادى را بر دوش مرد گذاشته است و مهم ترین وظیفه زن را اداره کانون خانواده قرار داده، طبیعى است که آثارى که بر یک مرد مترتب مى‏شود از نظر اقتصادى بر وجود یک زن مترتب نیست. لذا فقدان او از صحنه اجتماع و خانواده، از نظر اقتصادی  خسارت بیشترى را متوجه خانواده مى‏کند. بنابراین، باید دیه‏اى مناسب وضعیت او پرداخت گردد.6

با توجه به مجموعه مطالبى که بیان شده، مى‏توان چنین نتیجه گرفت که مسئله دیه ملاک ارزیابى ارزش مرد و زن

 نیست که تفاوت آن موجب اعتراض گردد. 7 از طرفى وظایف اقتصادى مرد در خانواده هم به نحوى ایجاب مى‏کند که تفاوت‏هایى در این گونه موارد (دیه) که ارتباط مستقیم با اقتصاد خانواده دارد، مشاهده شود و این عین صواب است

مرد از نظر جسمانى و قواى بدنى، قوى‏تر از زن بوده و قادر به انجام کارهاى سنگین‏تر است و وجود او براى خانواده، مایه آرامش و قوت دل است، از سوى دیگر با فقدان او افرادى که تحت تکفل وى بوده‏اند، بدون سرپرست و حامى مى‏مانند، لذا طبیعى است که میزان دیه او بیش از دیه یک زن باشد. 8

در پایان تذکر یک نکته و پاسخ به دو شبه خالى از لطف نیست و آن این که:

نصف بودن دیه زن نسبت به مرد مادامى است که دیه به میزان یک سوم (ثلث) نرسد و الاّ دیه مرد و زن در کمتر از ثلث با هم مساوى است. لذا اگر دلیل نصف بودن دیه زن، مسئله نقص او بود، باید همه جا دیه او نصف دیه مرد مى‏شد

اولا :صحیح است که زنان دوشادوش مردان فعالیت اقتصادى مى‏کنند لکن در عین حال، هیچگاه نمى‏توانند امنیتى را که مرد براى خانوداه بوجود مى‏آورد، ایجاد کنند. در واقع، زنان در ایجاد حریمى مطمئن براى خانواده هیچگاه به پاى مردان نمى‏رسند

ثانیاً: مرد همان گونه که دیه بیشترى به او اختصاص مى‏یابد در مقابل وظیفه دارد که در پرداخت دیه قتل‏ها و جنایات خطایى بستگان خود (به عنوان عاقله) مشارکت نماید، در حالى که زن از این امر معاف است

ممکن است گفته شود که در عصر حاضر، زنان، هم دوش مردان به فعالیت‏هاى اقتصادى اشتغال دارند و در تأمین مخارج زندگى با مرد شریک هستند، پس دلیلى بر کم بودن دیه آنها در عصر کنونى وجود ندارد

در پاسخ به این اشکال مى‏توان گفت

 همانگونه که قبلاً هم بیان شد بسیارى از مشاغل پردرآمد هستند که با وضعیت جسمى و عمومى زنان تناسب ندارند و لذا فقط در انحصار مردان قرار دارند و طبیعى است که بازدهى اقتصادى مردان را بالا مى‏برد

ثالثا: در عین حال اگر واقعاً بازدهى اقتصادى زن ومرد مساوى است، چرا در جوامعى که به ظاهر از حقوق زنان دم مى‏زنند اکثریت وزرا و وکلا ومسؤولین را مردان تشکیل مى‏دهند؟

اشکال دیگرى که ممکن است مطرح شود آنست که آیا نصف بودن دیه زن تبعیض علیه او و به نفع مردان است؟

پاسخ به این سؤال هم آن است که اسلام، دین مساوات است و مرد و زن بودن در این دین هیچ امتیازى نیست. لکن در امر نصف بودن دیه، مصلحتى وجود دارد. چنان که احکام دیگرى در اسلام وجود دارد که به دلیل مصالحى که در آنها وجود دارد، به نفع زنان وضع شده است. از جمله این که اگر شخص مسلمانى مرتد شود (مرتد فطرى) چنانچه مرد باشد حتى اگر توبه هم کند، به نظر بسیارى از فقها به مرگ محکوم مى‏شود، ولى اگر زن باشد در صورتى که توبه کند، آزاد شده و به زندگى عادى خود برمى‏گردد. یا در علل فسخ نکاح، اگر مردى بعد از عقد نکاح، دیوانه شد، زن حق دارد نکاح را فسخ کند در صورتى که اگر همین اتفاق براى زن بیفتد، مرد حق فسخ ندارد.9

 

پی نوشت ها:

1. جوادى آملى، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، ص 400 و 401.

2. مشکینى، علی، ترجمه قرآن، ص 278.

3. مجلسی، بحارالانوار، ج 67،ص 68، باب 45؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 17، ص  249.

4. مکارم شیرازى، ناصر، دروس خارج فقه، بحث دیات، روزنامه فیضیه، شماره 18.

5. شفیعى سروستانى، ابراهیم،  و...، قانون دیانت و مقتضیات زمان، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهورى، چاپ اول.

6. شفیعى سروستانى، ابراهیم، تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص، سفیر صبح، چاپ اول، ص 93.

7. خامنه‏اى، سید محمد ، حقوق زن، انتشارات علمى فرهنگى، 1375، چاپ دوم، ص 98.

8. محمودى، عباسعلى ، برابرى زن و مرد در قصاص، انتشارات بعثت، چاپ اول، 1365، ص 83، محمد حسین، فضل الله، زن در حقوق اسلامى، ترجمه عبدالهادى فقهى زاده، نشر دادگستر، ص 24.

9. برگرفته از نظرات فقهاى معاصر، رساله‏هاى توضیح المسائل مراجع تقلید.

زهره غفوری

بخش احکام اسلامی تبیان

 


  • ۹۷/۰۸/۲۸
  • محمد مزینانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی