وصف عرفی مرگ
گاهی علی علیهالسلام به وصف عرفی مرگ میپردازد و آن را برابر فهم توده مردم توصیف میکند. منظور من از توصیف عرفی، همین است که مرگ را پایان زندگی، پایان بخش آمال و آرزوها، و عامل نابودی لذّات و کامجوئیها بدانیم. اینک نمونههائی از وصف عرفی مرگ که بر زبان مولای متقیان علی علیهالسلام جاری شده است:
«شادابی زندگی را افسردگی پیری در پیش است. دوران عافیت به بیماری و درد پایان میپذیرد و سرانجام زندگی جز مرگ نیست. مرگی که دست انسان را از دنیا کوتاه کرده، راه آخرت را پیش پای وی خواهد نهاد. با تن لرزهها، دردهای جانکاه، اندوه گلوگیر و نگاه فریاد خواه، که از یاران و خویشاوندان و همسران کمک میخواهد، اما کاری از دست کسی بر نمیآید، و گریه هم سودی ندارد. از افتادن در تنگنای گور و تنها و بیکس در گورستان ماندن چارهای نیست. آن گاه کرمها، تکه پاره تن او را برده و پوسیدگی، طراوت تن را لگد کوب کرده، و گذشت روزگار همه آثار او را به باد فنا و فراموشی میسپارد. تنهای نازنین میگندند و استخوانهای محکم پوسیده میشوند، روح در زیر سنگینی اعمال میماند، و چیزی را که از غیب شنیده بود با چشم یقین میبیند. امّا چه سود؟! که دیگر بر کارهای نیک چیزی نمیتوان افزود و از لغزشها چیزی نمیتوان کاست.»
در وصف عرفی مرگ، این بیان مولای متقیان، در اوج زیبائی است که میفرمایند:
«انّ الموت لزائر غیر محبوب و واتر غیر مطلوب وقرن غیر مغلوب.»
«مرگ مهمانی است ناخوشایند! که ناخواسته از یار و دیارمان جدا میکند. حریفی که کسی هماوردش نیست.
- ۹۶/۰۵/۲۵