ای نفست چارهی درماندگان/ جزتوکسی نیست کس بیکسان
چارهی ما ساز که بیچاره گان / گر توبرانی، به که روی آوریم
یار شوای مونس غمخوارگان / چاره کن ای چارهی بیچارگان
قافله شد، بی کس ما ببین / ای کس ما بیکسی ما ببین
پیش تو با ناله وآه آمدهایم / معتغذر از جرم و گناه آمدهایم
صلهی امام رضا (علیه السلام) به یک شاعر با اخلاص
مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان با سوز اهل بیت علیه السلام بود او سالها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزهی علمیهی قم ،دقایقی چند روضه میخواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز میکرد
او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است ! خود نقل می کرد که یک بار مشهد مقدس مشرف شدم ومدتی در آنجا اقامت گزیدم . پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمیشناختم. از این رو قصیدهای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم ؟! به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیدهی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم .ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد . بیدرنگ گفتم :« سرورم ! این کم است » ده تومانی دیگر داد باز هم گفتم : « کم است » تا به هفتاد تومان که رسید، دیگر خجالت کشیدم تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم
کفشهای خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود :« شیخ ابراهیم ! » گفتم : « بفرمایید آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریختهای، برایش مدح میگویی و صله میگیرید. صله را به من بده » بیمعطلی پولها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان .
ای که بر خاک حریم تو ملائک زده بوس/رشک فردوس برین گشته زتوخطه توس
هرکه آید به گدایی به در خانهی تو/حاش لله که زدرگاه توگردد مایوس
- ۹۹/۰۴/۱۱