هدایت

معارف اسلامی

هدایت

معارف اسلامی

بایگانی
  • ۰
  • ۰


مقام عبودیت مقامی بس بزرگ وخطیراست نمازگزاران درتشهدنمازشان اول  شهادت می دهندکه پیامبرعظیم الشان اسلام حضرت محمدبن عبدالله (صل الله علیه وآله وسلم )عبدوسپس رسول خداست پس رسیدن به این مقام کاربسیاربزرگی است مرحوم آیه الله مجتهدی اعلی الله مقام الشریف دریکی ازسخنرانیهایش روایتی ازامیرالمومنین علی علیه السلام رانقل می کندقال علی علیه السلام العبودیه خمسه اشیاء خلاءالبطن وتلاوه القرآن وقیام اللیل والتضرع عندالصبح والبکاءمن خشیه الله

به فرموده آقا امیرالمونین علیه السلام اگرانسان می خواهدبه مقام عبودیت برسدبایداولا شکمش خالی باشدازلقمه حرام زیرایک لقمه حرام باعث می شودتا40شبانه روزدعای انسان مستجاب نشود حتی ازحلال الهی هم نبایدشکم خیلی پرباشدبه قول شاعراندرون ازطعام خالی دار/تادرآن نورمعرفت یابی ثانیا تلاوت قرآن نمایددرروایات آمده است انسان درشبانه روز50آیه ازقرآن بخواندعلی الخصوص باتدبرواندیشه کردن همراه باشدثالثانمازشب بخواندزیرانافله شب انسان رابه مقامات عالیه می رساند خداوندمتعال نمازشب رابرپیامبرگرامی اسلام واجب فرموده ولی برای ماامتان آنحضرت مستحب است ومن اللیل فتهجدبه نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا ای رسول من پاره ای از شب رابیدارشوونافله شب بخوان تاخداوندتورابه مقام پسندیده برساندرابعا تضرع درزمان سحر و خامسا گریه کردن ازخوف خدای متعال انسان گناهانش رابه یادبیاوردوازخوف خدای متعال اشک بریزدالبته انسان مومن بین خوف ورجاءزندگی می کندیعنی 50درصدخوف ازعذاب الهی داردو50درصدامیدبه نعمتهای اخروی

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰


چگونه معرفت دینی خود را افزایش دهیم؟

برای این منظور دو راه اساسی وجود دارد که در کنار هم مکمل یکدیگرند: الف-راه عقل و استدلال. (در این زمینه کتب زیر را که به بیانی ساده شیرین و شیوا و در عین حال استدلالی است مطالعه کنید: در زمینه ی توحید: آفریدگار جهان – خدا را چگونه بشناسیم / هر دو از آیت الله مکارم شیرازی ( می توانید از سایت زیر استفاده و دانلود کنید : http://www.makaremshirazi.org/persian )؛

 ب-راه دل: از راه بندگی خداوند ، با انجام واجبات و ترک محرمات، و آراستن نفس به صفات عالیه اخلاقی و زدودن صفات پست و رذیله (در این زمینه از کتاب جامع السعادات/مرحوم نراقی/ترجمه:کلیات اخلاق اسلامی مفید است) قر آن کریم میفرماید

ان الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش کنند راههای هدایت را به آنان نشان خواهیم داد »، و نیز می فرماید ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه کسانی که گفتند پروردگار ما الله است و در این راه استقامت ورزیدند ملائکه ی الهی بر آنان نازل خواهد شد. و در کلمات معصومین آمده : (من اخلص لله اربعین یوما انبت الله الحکمة فی قلبه و یجری من قلبه علی لسانه و جوارحه ؛ کسی که چهل روز تمام کارهایش فقط و فقط برای خدا باشد خداوند نور حکمت و بینایی را بر دلش می فشاند و حکمت از دلش بر زبانش و اعضا و جوارحش جاری میشود) بنابراین با استقامت در مسیر اطاعت و عبودیت محض خداوند ظرفیت وجودی انسان بسط پیدا می کند. پای بندی به احکام و واجبات و محرمات، نور ایمان را در دل روشن می کند. انسان فرصت و مجالی کوتاه و مغتنم در دنیا دارد ولی متاسفانه خیلی آسان به پوچ و باطل و غفلت و یا تشکیک و ایرادهای بیجا آن را از دست می دهد و ناگهان سفر ابدیش با مرگ و ورود به عالم ناآشنای برزخ آغاز میشود در حالی که دستش خالی و زاد و توشه ی لازم برای این سفر تهیه نکرده است. دنیا خیلی زود و سریعتر از آنچه گمان کنیم سپری می شود ( توجه کنیم میلیاردها نفر قبل از ما آمده اند با همین آمال و آرزوهای ما و گمان می کرده اند دنیا هست و آنان و با مرگشان دنیا پایان می پذیرد ولی رفتند و هیچ نشد اجداد و پدر بزرگهای ما کجا رفتند؟ محل دفن و قبر آنها را آیا می دانیم؟) این دنیا فانی است اما حیات ابدی بعد از مرگ باقی است. اما آن حیات جای بهره بردن از توشه ای است که در این دنیا تهیه کرده ایم. سعادت و خوشبختی ابدی ما، در گرو دینداری ما و پیروی از دین کامل در دنیاست و شقاوت و هلاکت ابدی، نتیجه ی بی دینی در دنیاست. ما نمیگوییم اعمال دینی را طوطی وار و با زور و اکراه انجام دهیم بلکه کسی که معرفت به خداوند پیدا کرد و لذت قرب به او را چشید از این اعمال که در راستای سعادت دنیا و آخرت اوست لذت می برد. اما باید توجه داشت که گاهی شیطان به بهانه ی اینکه طوطی وار انجام دادن اعمال دینی و با زور و اکراه دیندار بودن ارزشی ندارد انسان را ترغیب به ترک دستورات دینی و ارتکاب گناهان و رفتن به سوی وادی ظلمانی کفر و عناد پیش می برد و این از دامهای شیطان است که باید مراقب بود لذا به هیچ وجه هرگز نباید دستورات دین را ترک کنیم حتی در حالی که بدون میل است که همین باقی بودن بر اجرای دستورات دین در نهایت سبب سعادت و عاقبت به خیری ما می شود. در این راستا مطالعه کتب معتبر مانند کتب زیر مفید است : علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، مولى مهدى نراقى، ترجمه: دکتر سید جلال الدین مجتبوى. معاد*/شهید دستغیب -سرای دیگر* /شهید دستغیب - منازل الاخرة ( داستانهایی از سفر آخرت) * /محدث قمی (حاج شیخ عباس قمی( قلب سلیم / شهید دستغیب - بازگشت به خدا، على اکبر ناصرى- معاد/شهید مطهری - حیات جاودانه*/ امیر دیوانی/انتشارات معارف - اخلاق عملى، مهدوى کنى - اخلاق الاهی ، مجتبی تهرانی -تذکره المتقین، بهارى همدانى -صراط سلوک / علامه حسن زاده آملی - در آسمان معرفت , حسن زاده آملى -خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح یزدى. «قلب سلیم»/ شهید دستغیب، عروج روح ، بازگشت به هستی ، قیام قیامت ، مواقف حشر ، خواب و نشان های آن ، معاد / همگی از استاد محمد شجاعی/ نشر کانون اندیشه جوان. موفق باشید.

ماخذ:سایت تبیان

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰


مقاله ای زیبا از دفاع مقدس

نویسنده: یوسف علیزاده - سه‌شنبه ٢٦ مهر ،۱۳٩٠

مقاله ای زیبا در رابطه با دفاع مقدس

این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را می‌گذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی می‌اندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند

علل آغاز جنگ


گرچه صدام حسین در ساعات میانی 31 شهریور و پیش از صدور فرمان حمله به ایران، موضوع اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرد، اما حتی خود او نیز می‌دانست این جنگ مرحله اجرایی نقشه برنامه‌ریزی شده، هدفمند و فرامنطقه‌ای است و دولت بغداد به دلیل اختلافات زمینی و دریایی خود با ایران، تنها داوطلب اجرای این نقشه شده است.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی تنها سبب از بین بردن «جزیره ثبات غرب» در منطقه نشده بود، بلکه تمامی الگوها و هنجارهای مورد نظر غرب در خاورمیانه و خلیج فارس را بر هم زده بود. انقلاب اسلامی در برابر نظامهای لائیکی مورد نظر غرب در منطقه، با صراحت، احیاء مذهب را صلا می‌داد. علاوه بر آن قدرتهای بزرگ از این نگران بودند که ثبات مورد نظر آنان در خاورمیانه و همچنین جریان آرام و مطلوب نفت از خلیج فارس، با تثبیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به خطر افتد. به همین دلیل امریکا و اتحاد جماهیر شوروی ـ علیرغم اختلافات برخاسته از فضای جنگ سرد ـ در نارضایی از انقلاب اسلامی ایران موضع یکسانی داشتند.
جمهوری اسلامی ایران در طول یک سال و چند ماه قبل از وقوع جنگ تحمیلی، با فشارهای برون مرزی متعددی روبرو شد:
جنگ تبلیغاتی، سیاسی روانی؛ محاصره اقتصادی؛ بلوکه کردن دارایی‌های ایران؛ تهدیدات نظامی (مداخله نظامی در طبس و ...)؛ تحریف ماهیت انقلاب اسلامی در عرصه بین‌المللی؛ دامن زدن به تروریسم و ناامنی داخلی و حمایت از آن.
هدف از این اعمال، بدبین ساختن افکار عمومی جهان نسبت به انقلاب اسلامی، جلوگیری از شناسایی سیاسی جمهوری اسلامی و فراهم ساختن زمینه های جنگ علیه ایران بود. هدف این بودکه هرگونه برخورد با ایران، در عرصه بین‌المللی، اقدامی در جهت بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه ومطابق خواست جامعه جهانی جلوه کرده و توجیه پذیر باشد. هدف این بود که نگذارند نهضت امام خمینی (ره) به عامل تأثیرگذار در تعیین نظم استراتژیک جهان تبدیل شود.
این گونه اهداف و دیدگاهها نیز نمی‌توانست در چهارچوب اختلافات مرزی و جاه‌طلبی‌های صدام تعریف شود. صدام در حقیقت فریب توطئه خارجی را خورد و جاه‌طلبی‌اش محرکی برای انتخاب عراق در اجرای این توطئه بود. البته در کنار این جاه‌طلبی، صدام انگیزه‌های جداگانه‌ای نیز برای جنگ داشت: صدام از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جمعیت 60 درصدی شیعیان عراق نگران بود؛ صدام همانگونه که خود و دولتمردانش به دفعات اعلام کردند از پیمان الجزیره ناراضی بوده و در پی فرصتی برای لغو آن و حل یکسره اختلافات مرزی دو کشور مطابق میل خود بود؛ صدام ـ بعدها از زبان سیاستمداران عراقی و غیر عراقی منتشر شد ـ مایل بود در برنامه نابودی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن خطرتفکر اسلامی برای استعمارگران، در منطقه پیشقدم شود تا بتواند حمایت دولتهایی را که با پیروزی انقلاب اسلامی منافعشان خطر افتاده، جلب کند و خود رهبری جهان عرب را به دست گیرد.
به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران سیاسی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را تهاجمی فرا منطقه‌ای و برخاسته از اراده برون مرزی می‌شمارند.
البته حوادث بعد نشان داد که امریکا و یارانش در تبیین واقعیت‌ها، اشتباه کرده و دچار خوش‌بینی شده بودند که ناشی از ماهیت رخدادهای سیاسی‌ـ اجتماعی و اطلاعات نادرست امریکا بود. امریکا به رغم نظام و سیستم اطلاعاتی‌اش، همچنین حضور طولانی مدت در جامعه ایران، فاقد اطلاعات واقعی بود و توان تبیین صحیح این اطلاعات را نیز نداشت.
مجموعه این مسایل، امریکا و هم پیمانانش را به چالشی با جامعه ایران کشاند که هنوز بعد از گذشت نزدیک به سه دهه به پایان نرسیده است. گرچه در این مدت تحولات زیادی رخ داده، اما به طور قطع آن چه امریکایی‌ها از آن هراس داشتند اتفاق افتاد؛ انقلاب اسلامی ایران در برگرفتن غبار از چهره اسلام و خارج ساختن آن از کنج راکد عبادتگاهها به صحنه سیاسی جوامع بشری موفق بود.
تمهیدات صدام برای جنگ تحمیلی
صدام که اساساً با نیت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در 25 تیر 1358 با کودتا در عراق به قدرت رسیده بود، از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت.
اخراج هزاران ایرانی از عراق در نیمه دوم 1358ش.؛ توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب حمایت از بمب‌گذاران و طراحی انفجارهای مکرر در خطوط راه‌آهن و تأسیسات نفتی؛ پناه دادن به ژنرالهای فراری حکومت پهلوی؛ انتخاب اسامی مجعول برای شهرهای ایران در نقشه‌ها و کتابهای درسی (عراق اهواز را «الاحواز»، خرمشهر را «محمره»، آبادان را «عبادان»، سوسنگرد را «خفاجیه» و بالاخره خوزستان را «عربستان» نامید.1) و الحاق خیالی این شهر‌ها به قلمرو جغرافیائی عراق؛‌ تحریکات و تجاوزات مکرر مرزی (دهها مورد یادداشت رسمی اعتراض از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به سفارت رژیم عراق در تهران ارسال شده است2)؛ انعقاد قراردادهای خرید هواپیماهای میراژ، میگ وتوپولف (این قراردادها پس از پیروزی انقلاب و قبل از جنگ منعقد شده است)؛ تقویت بدون دلیل نیروهای عراقی در مرز مشترک دو کشور و ایجاد موانع از قبیل سنگرهای بتونی، سیم‌های خاردار و ... صدها نمونه دیگر از اقدامات مقدماتی صدام برای فراهم آوردن زمینه یک تهاجم گسترده نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از این رو هجوم نظامیان عراق به ایران در 31 شهریور 1359، تعجب هیچ یک از محافل سیاسی مطلع جهان را برنیانگیخت، چرا که از تمامی اقدامات یکساله صدام، بوی جنگ به مشام می‌رسید.
دولتمردان عراقی از همان ابتدای تجاوزشان تمامی توان سیاسی، نظامی و تبلیغی خود را برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی ایران به کار بستند. در جبهه سیاسی هیأتهای بسیاری را روانه کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی کردند و در این مأموریت‌ها تلاش داشتند تا اهداف و مقاصد خود در تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران را، نزد جهانیان توجیه نمایند. در نیمه اول دهه 1360 ش. روزنامه‌ها و رسانه‌های ارتباط جمعی امریکا و اروپا مملو از مقالات و گزارشهایی بود که در آنها، به اهداف و نقشه‌های مقامات عراقی در به راه انداختن جنگ و علت حمایت کشورهای غرب و شرق از آنها اشاره شده بود. در این مقالات در توصیف اهداف جنگ به سرکوب بنیادگرایی در منطقه، توقف صدور انقلاب اسلامی، کاستن از خطر بالقوه برای حکومت صهیونیستی، رفع نگرانی دولت‌های عرب خلیج فارس از قدرت ایران و ... اشاره شده بود.
عراقی‌ها در خلال جنگ، تمام قوانین ومقررات بین‌المللی را زیر پا گذاشتند: پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگی، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بین‌المللی در خلال جنگ تحمیلی از سوی عراقی‌ها به زیر پا گذارده شد.
بغداد در خلال جنگ تحمیلی، از شبکه‌های بمب‌ گذار درداخل کشورو در رأس آنها از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حمایت کرد. منافقین که در فرانسه و بعد در عراق مستقر شدند با سکوت یا حمایت دولت‌های میزبان، بسیاری از اقدامات تروریستی علیه مسئولان و افراد عادی کوچه و بازار ایران را در خلال جنگ تحمیلی هدایت ‌کردند. ترور مردم عامی و مسئولان نظام، در پاریس و بغداد طراحی و برنامه‌ریزی می‌شد و در شهرهای مختلف ایران به اجرا در می‌آمد. هفتم تیر و شهادت آیت‌الله بهشتی و 72 نفر از مسؤولان ایران، هشتم شهریور وشهادت رئیس جمهور رجایی و نخست‌وزیر باهنر، شهادت امامان جمعه، ترور مستمر مردم عادی از قبیل کاسب، دانش‌آموز، روحانی و غیره از جمله اقدامات تروریست‌های داخلی تحت الحمایه دولت عراق در خلال 8 سال جنگ تحمیلی بود.
علاوه بر این، ابعاد جنگ فقط در مرزها و یا در داخل شهرها به صورت ترورهای روزمره خلاصه نمی‌شد، بلکه خانه‌های مسکونی مردم و مدارس کودکان بی‌دفاع در بسیاری از شهرهای ایران آماج حملات موشکی عراقی‌ها بود و هزاران نفر از تلفات مردمی جنگ ناشی از همین گونه حملات بود. کشتی‌های باری و نفتی که عازم بنادر ایران بودند، در بخش عمده این 8 سال هدف حملات هوایی عراق در خلیج فارس بودند و هواپیماهای جاسوسی ـ آواکس ـ که در عربستان مستقر بودند، جنگنده‌های عراقی را در هدف‌گیری این کشتی‌ها یاری می‌دادند.
حمایتهای جهانی از صدام
در خلال جنگ تحمیلی، عراق از حمایت بی‌دریغ تسلیحاتی، مالی و سیاسی بین‌المللی برخوردار بود. فرانسه، شوروی، انگلستان و چین درصدر صادر کنندگان اسلحه مورد نیاز عراق قرار داشتند، آلمان تأمین کننده عمده جنگ افزارهای شیمیایی عراق بود و دولت‌های عرب حوزه خلیج فارس تأمین کننده عمده نیازهای نفتی، مالی و ترابری عراق بودند.
دولت عراق در 1358ش. حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد، امّا در 1361 توانست در خرید جنگ‌افزار از عربستان سعودی سبقت گیرد و در 1363 ش. بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد. در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگ‌افزار از امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد. هزینه‌ای که عراق در دهه 1360ش. صرف خرید سلاح از امریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود. در این دهه عراق، دو برابر آلمان غربی بودجه نظامی داشت.3
نه در امریکا، نه در اروپا، نه در روسیه و نه در سازمان ملل، هیچ منعی برای تسلیح مداوم عراق به انواع جنگ‌افزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 ش. وجود نداشت. بسیاری از این سلاحها در شرایطی به عراق سرازیر می‌شد که این کشور پولی برای خرید آنها نداشته و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض می‌ساخت. بسیاری از واردات نظامی نیز با صادرات نفتی پاسخ داده می‌شد.
آمارهای رسمی نشان می‌دهد که شوروی، فرانسه و چین ـ سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل ـ به ترتیب درصدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق در دهه 1360 ش. بوده‌اند. در طول این دهه، 53 % واردات نظامی عراق به ارزش تقریبی 13 میلیارد و 400 میلیون دلار از شوروی تأمین می‌شد. فرانسوی‌ها نیز با فروش بیش از 5 میلیارد دلار سلاح به عراق در دهه 1360ش. مجموعاً 20 % واردات نظامی عراق را به خود اختصاص داده‌اند. این رقم در مورد چین نیز به 7% یعنی به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ می‌شد. 4
در کنار فعالیت مستقیم کارخانجات جنگ افزار سازی وابسته به دولت‌ها، مؤسسات خصوصی مختلف نیز در این راستا صرفاً جهت کسب درآمد هرچه بیشتر وارد معرکه شده و بدون توجه به قوانین داخلی هر کشور در مورد منع صدور ساز و برگ نظامی به کشورهای درگیر جنگ و حتی قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی ناظر بر جلوگیری از تولید و فروش سلاحهای غیر متعارف، عراق را به صورت یک زراد خانه عظیم درآوردند.
این روند باعث شد که حکومت بعث نه تنها به پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی در زمینه‌های جنگ هوایی و زمینی دست یابد، بلکه کارخانجات جنگ افزار سازی متعددی با همکاری کشورهای مختلف به صورت آشکار و نهان برپا ساخت، به طوری که طبق گزارش مؤسسات بین‌المللی، در پایان جنگ، عراق پنجمین قدرت نظامی جهان شد.5
در این جنگ امریکایی‌ها نیز سهم خود را در یاری رساندن به ماشین جنگی صدام و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند: در اسفند 1360، نام عراق از فهرست کشورهایی که واشنگتن از آنها به عنوان «طرفداران تروریسم» یاد می‌کرد خارج شد و در آذر 1363، امریکا به تحریم سیاسی عراق خاتمه داد و روابط سیاسی با این کشور را برقرار کرد. امریکایی‌ها در موارد متعددی هماهنگ با صدام و به طور مستقیم وارد جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران شدند. حمله به پایانه‌ها و چاه‌های نفتی ایران در خلیج فارس و ساقط کردن هواپیمای مسافری ایرباس ایران بر فراز این منطقه و کشتار 300 مسافر و خدمه آن، دو نمونه از این حملات بود. این حوادث در حالی رخ می‌داد که ایران مورد تحریم تسلیحاتی قرار داشت و این تحریم با شدت اعمال می‌شد. «کاسپارواین برگر» ـ وزیر دفاع وقت امریکا ـ راجع به تصویب قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با صراحت گفته بود:
«... در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می‌شود و در واقع ریشه موجودیت ایران نیز به صورت یک ملت به خشکی می‌گراید... 6»
شورای همکاری خلیج فارس که در 1359 ش. به بهانه همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی 6 کشور عضو ـ امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عربستان سعودی و عمان ـ به وجود آمد، عملاً کانونی برای گردآوری دلارهای نفتی منطقه و انتقال آن به بغداد برای تقویت بنیه نظامی عراق شده بود. هنگامی که جنگ به پایان رسید، تنها مطالبات نقدی 6 کشور عضو این شورا از عراق، از مرز 80 میلیارد دلار گذشته بود. این غیر از میلیاردها دلار نفتی بود که دولتهای منطقه به ویژه کویت و عربستان از پالایشگاهها و پایانه‌های خود به حساب عراق به شرکتها و کمپانی‌های نفتی غرب فروخته بودند.
شیخ نشینهای عرب منطقه به مدت یک دهه به مثابه دولتهای دست نشانده بغداد عمل می‌کردند. عراقیها دائماً از آنها متوقع بودند و برای جنگ و اقدامات نظامی خود بر سر آنان منت می‌گذاشتند و رژیمهای عرب نیز سپاسگزار بعثیها، دلارهای نفتی‌شان را برای حاکمان بغداد ارسال می‌کردند؛ همان حاکمانی که دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلی‌شان بر ایران، در حمله جدید خود به کویت و عربستان تلافی حمایتهایشان را کردند!. به همین دلیل، هنگامی که در تابستان 1369 ش.، صدام، طرح حمله گسترده به کویت را آماده می‌کرد، کمترین بهایی برای واکنش احتمالی عربستان و سایر شیوخ شورای همکاری قائل نبود. دولتهای عرب حوزه خلیج فارس در آن سال، در حقیقت پاداش سیاست ده ساله خود را در دفاع یکجانبه از صدام دریافت کردند.
ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش
ایمان و اعتقاد راسخ رزمندگان ایران به حقانیت انقلاب اسلامی و موج عظیم مردمی که در قالب «بسیج» برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال دایماً حضور خود را در جبهه حفظ کردند، بزرگترین سرمایه انقلاب و نظام بود و مهمترین نقش را در توقف ماشین جنگی عراق بر عهده داشت.
در بررسی عوامل شکست عراق در دستیابی به اهداف اعلام شد‌ه‌اش، علاوه بر ایمان و اعتقاد رزمندگان ایرانی، عوامل دیگر از قبیل ناامیدی حامیان صدام از سقوط جمهوری اسلامی ، مردمی شدن جنگ و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران نیز بی تأثیر نبود. نتیجه آن شد که عراقیها 8 سال پس از شروع جنگ در همان نقطه اولیه آغاز قرار داشتند.
«خاویر پرزدکوئه‌یار» ـ دبیر کل وقت سازمان ملل ـ نیز در خاتمه جنگ، با انتشار بیانیه‌ای رسماً از عراق به عنوان «شروع کننده جنگ» نام برد. این بیانیه نیز سندی از مجموعه اسناد حقانیت جمهوری اسلامی ایران درجنگ بود. در خلال این جنگ هیأتهای متعدد صلح از سوی سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و جنبش عدم تعهد برای میانجی‌گیری به تهران و بغداد سفر کردند که غالباً داوری آنها به دلیل آن که فاقد اصل بیطرفی و گاهی عاری از عدالت و صداقت بود، به نتیجه‌ای نرسید. قطعنامه‌های منتشره از سوی شورای امنیت سازمان ملل نیز به استثنای قطعنامه هفتم ـ قطعنامه598ـ که در تیر 1366 به تصویب رسید، غالباً جانب انصاف و عدالت را رعایت نکرده بود.
قطعنامه 598 نیز عاری از اشکال نبود اما نسبت به سایر قطعنامه‌های منتشره، مواضع بیطرفانه‌تری داشت و جمهوری اسلامی ایران علیرغم بی‌میلی اولیه سرانجام در تیر 1367 آن را رسماً پذیرفت. روز 29 مرداد 1367 از سوی سازمان ملل آتش بس اعلام شد و به تدریج آتش جنگ در جبهه‌ها خاموش گردید. با این همه هنوز اکثر بندهای قطعنامه 598 اجرا نشده است.
قسمتی از پیام امام خمینی(ره) راجع به قطعنامه 598 و شرایط سیاسی آن روز چنین است:
... من با توجه به نظر تمام کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم و خدا می‌داند که اگر نبود انگیزه‌ای که همه‌ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...
... خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیده‌ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم، و بدا به حال آنان که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهائی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند.7
به این ترتیب جنگی که در 31 شهریور 1359 توسط همة ظالمان جهان و به دست صدام بعثی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، بدون دستیابی آنان به اهدافشان، در تابستان 1367 ش. به پایان رسید.

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰


توصیفی اززیبایی

حجاب : تلالو شبنم بر گل است.

حجاب : آوای ملکوتی جمال طلبی زن است .

حجاب : ترنم ایمان بر لبان گویای غیرت است .

حجاب : بوی خوش عفاف است .

حجاب : در بر گیرنده عفت و حیا است .

حجاب : سپری است قوی در برابر شمشیر های تهاجم فرهنگی .

حجاب : فریاد و رنگ تقوی است .

حجاب : نشان وقار و علامت افتخار و عزت نفس است .

حجاب : سایبانی است در برابر نگاه های تند و سوزان هرز آلود

حجاب توصیفی از زیبایست.



Miras-68.blog.ir

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰

شهیده فوزیه شیردل

درآستانه هفته دفاع مقدس هستیم یادوخاطره شهدای 8سال جنگ تحمیلی راگرامی میداریم وبه روان پاک آن عزیزان وامام شهیدان درودوسلام وصلوات می فرستیم به همین مناسبت زندگینامه شهیده فوزیه شیردل تقدیم شما دوستداران ولایت می گردد.


 

 

زندگینامه شهیده فوزیه شیردل 



شهیده فوزیه شیردل :

دوم اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهر کرمانشاه متولد شد و تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد. اما به علت علاقه به امورات پزشکی و خدمت به جامعه به عنوان بهیار در بیمارستان کرمانشاه قبول شد. دوره کار آموزی خود را گذراند.

اعزام به پاوه :

نوبت تقسیم  نیروها بود اکثر دوستانش می خواستند کرمانشاه بمانند تابه هر حال شرایط کاری راحت تری داشته باشند. اعلام شده بود بیمارستان پاوه بیمارستان خیلی مجهزی نیست .فوزیه تصمیم گرفت به پاوه برود چون معتقد بود خدمتش اجر بیشتری دارد و شغل پرستاری یعنی دست و پنجه نرم کردن با همین سختیها و در نتیجه به پاوه منتقل شدو حدود سه سال در آنجاعاشقانه خدمت کرد.

علاقه به امام :

فوزیه علاقه زیـادی به امام داشت و در اتاقش عکسی از امام خمینی را نصب کرده بود .

 یک روز رئیس بیمارستان دکتر عارفی (که بعدا به خارج فرار کرد) برای سرکشی به  اتاقها آمد. تا عکس امام را دید با عصبانیت از فوزیه خواست که عکس را بردارد ،در غیر اینصورت یک ماه از حقوق خبری  نیست .فوزیه در جواب او گفت اتاق متعلق به من است و دوست دارم  عکس به دیوار اتاق نصب باشد و اگر اخراج شوم عکس را بر نمی دارم. و من برای اعتقادم ارزش قائلم .

{ دوست دارم این ۲۰ سال عمرم را بدهم و یک دقیقه به عمر امام اضافه شود.}

دل مهربان  :

فوزیه برای همکارانش احترام بسیار قائل بود از همه مهم تر چقدر برای مستخدمین بیمارستان احترام قائل بود . خودش غذای آنها را می گرفت و برایشان به داخل اتاق می برد.

 {یکی از مستخدمین  بیمارستان همیشه به فوزیه می گفت تو مهربانی و دلت پاک است یقینا شهید می شوی}

حجاب:

فوزیه همیشه به خواهران و دوستان و اقوام سفارش میکرد حجاب را رعایت کنند . وقتی به مدرسه می رفت چندین بار به خاطر حجاب اسلامی از طرف اسلامی از طرف مدیر مدرسه تنبیه شد

 اما خم به ابرو نیاورد . و هیچوقت حاضر نشد حجابش  را کنار بگذارد.

نحوه شهادت :

فوزیه شیردل در تاریخ ۲۵/۵/۵۸ هنگام محاصره شهر پاوه ( منطقه اورامانات) توسط گروهک های ضد انقلاب کومله و دموکرات در حین خدمت در بیمارستان ۴۰ تخت خوابی شهر پاوه مورد اصابت گلوله خصم قرار گرفت و به هنگام انتقال به شهر کرمانشاه مجددا هلی کوپتر نیز مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و فوزیه با زبان روزه به همراه دیگر مجروحین به فیض شهادت نائل آمد .

شهید چمران  شهادت  شهید  فوزیه  شیر  دل را  این  چنین  تفسیر میکند :

خداوندا ! چه منظره ای داشت این خانه پاسداران ! چه دردناک ! چه مصیبت زده ! و چقدر شلوغ ! گویی صحرای محشر است . انبوهی از کردهای مسلح و غیر مسلح پشت در به انتظار کمک ایستاده بودند در همین وقت دختر پرستاری که پهلـویش هـدف گلوله دشمن قرار گرفتـه و خـون لباس سفیدش را گلگون کرده بود از در بیرون می بردند ،آنقدر از بدنش خون رفته بود که صورتش مثل لباسش سفید و بیرنگ شده بود .پاسداران جوان بشدت متاثر بودند ۱۸ساعت پیش این پرستار مجروح شده بود و از پهلویش خون می رفت ،و نه پزشکی بود ،نه دارویی که جلوی خون را بگیرد ،.بالاخره تصمیم گرفتندکه جسد نیمه جان او را از خانه پاسداران بیرون ببرند تا بیش از این باعث تضعیف روحیه ها نشود ،لذا او را به ساختمان بهداری منتقل کردند هلی کوپتر ساعت ۴ بعد از ظهر در محل معین بر زمین نشست .رگبار گلوله دشمن از هر طرف باریدن گرفت عده ای از مجروحین و شهدا, (ازجمله شهید فوزیه شیردل) را سوار هلی کوپتر می کردند همه چیز آماده شد و هلی کوپتر صعود کرد ،اما از روی اضطراب ،زیر رگبار گلوله ها ،که خلبان می خواست هر چه زودتر اوج بگیرد کنترل خود را از دست داد و پروانه هلی کوپتر با تپه جنوبی تصادف کرد و شکست و هلی کوپتر که چند متری بیشتر بالا نرفته بود ،به زمین نشست و دوباره بلند شد ،ودوباره در نقطه دیگری به زمین اصابت می کرد واز آنجا که نیمی از پروانه اش شکسته بود ،نیم دیگر پروانه تعادل

خود را از دست داده بودو پایین تر از حد معمول پایین می آمدودر هرچرخش خود به زمین ضربه می زد و فردی بی جان بر زمین می انداخت و خود خیزان خیزان به کنار عمارت بهداری رسید و درست در کنار انبار مهمات و مواد انفجاری که تازه تخلیه کرده بودیم ، کابین هلی کوپتر متلاشی شد وجسد نیمه جان دو خلبان آن به بیرون آویزان شده بود ،در حالیکه پای آنها همچنان در داخل کمربند صندلی گیر کرده بود و با گردش موتور و لغزش هلی کوپتر ،اجساد آنها نیز تلو تلو می خورد .مجروحین داخل هلی کوپتر همه شهید شده بودند .از همه غم انگیـز تـر ،جسـد همان دختـر پـرستـاری (شهید شیردل) بود که گلوله پهلویش را شکافته وبعد از ۱۸ ساعت خونریزی بدرود حیات گفته بود .پایش در داخل هلی کوپتر و بدنش با روپوش سفید خونین از هلی کوپتر آویزان شده بود.

(شادی روح امام و شهدا صلوات)

 

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰


قال الله تبارک وتعالی فی القرآن الکریم ان الذین یحادون الله ورسوله کبتوا کما کبت الذین من قبلهم وقدانزلنا آیات بینات وللکافرین عذاب مهین - سوره مجادله آیه 5

کسانی که باخداورسولش دشمنی  می کنندخواروذلیل می شوند،آنگونه که پیشینیان آنهاخواروذلیل شدند،ماآیات روشنی نازل کردیم ،وبرای کافران عذاب خوارکننده ای است.

این تهدیدالهی درموردکسانی که دربرابرپیامبرصل الله علیه وآله وسلم وقرآن ایستاده بودندبه وقوع پیوست ،ودرجنگهای بدروخیبروخندق وغیرآن باذلت وشکست روبروشدند،وسرانجام فتح مکه وطومار قدرت وشوکت آنهارادرهم پیچیدواسلام درهمه جاپیروزگشت.تفسیرنمونه جلد23 ص423

قطعا بدخواهان نظام دینی والهی ایران اسلامی به چنین سرنوشتی دچار شده ومی شوند امروز آزادی خواهان عالم به دولت آمریکا به چشم شیطان بزرگ نگاه می کنند و رژیم جعلی اسرائیل رامنفورترین رژیم های نامشروع عالم می دانند.انشاءالله باظهورمنجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه محو و نابودی سران کفروشرک به ویژه آمریکا واسرائیل راشاهدباشیم.

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰


توصیه های امام زمان علیه السلام به شیعیان

توقیعات، گاه درباره مسائل اعتقادی، فقهی، بزرگان شیعه و توصیه های حضرت در زمان غیبت به شیعیان است، امام زمان (عج) در یکی از توقیعات خویش خطاب به شیعیان اینچنین می فرمایند ...


غیبت و تغییر کیفیت ارتباط امام معصوم در طول تاریخ تشیع امری است که بارها اتفاق افتاده است؛ به عنوان نمونه می‌توان به حبس طولانی مدت امام موسی کاظم (علیه السلام) در زندان هارون الرشید اشاره کرد تا محفوظ بودن امامان عسگریین در مناطق نظامی تا شیعیان توان دسترسی به امامان خویش را نداشته باشند؛ در همین راستا می توان به غیبت صغری امام زمان (عج) اشاره کرد که در آن شیعیان به وسیله نواب اربعه با حضرت ارتباط داشتند.

با توجه به خفقان سیاسی و گستردگی جهان اسلام ائمه معصومین بارها برای جواب سوال یا تبیین موضوعی و حتی سفارش کردن به حکام از نوشتن نامه بهره می بردند

یکی از راه های ارتباطی شیعیان نیز با امام زمان (عج) نوشتن نامه هایی بود که به وسیله  نواب به حضرت رسانده می شد و آن بزرگوار به آن پاسخ می گفتند. نامه هایی که از طرف امام زمان (عج) برای شیعیان صادر شده است و حاوی موضوعات متعددی هست که «توقیعات» خوانده می شود.

شیخ طوسی در کتاب غیبت خویش موضوع توقیعات را این گونه بیان می‌کند: «همانا در زمان سفیران برگزیده، جمعی مورد اعتماد بودند که توقیعات و نامه ها را از سفیران(اربعه) به دست آنان می رسیده است

معنای جمله شیخ طوسی آن است که در زمان غیبت صغری ابتدا نامه ها از سوی حضرت صاحب الزمان (عج) به نواب اربعه می رسیده و نواب جمعی مورد اعتماد داشتند که به وسیله آنان توقیعات و نامه ها را به صاحبانشان می رسانند؛ که از جمله آنان ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی و احمد بن اسحاق قمی بودند.

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین خویش و علامه مجلسی در بحارالانوار و شیخ طوسی در کتاب غیبت خویش هرکدام بابی مفصل را به توقیعات امام زمان (عج) اختصاص داده اند.

توقیعات گاه درباره مسائل اعتقادی، فقهی، بزرگان شیعه و توصیه های حضرت در زمان غیبت به شیعیان است. بازشناسی توقیعات حضرت از جنبه معرفت به دین و جایگاه امام زمان (عج) بسیار مهم و ضروری است؛ چرا که در وهله نخست سبب آشنایی بیشتر با خود حضرت می‌شود و بستری مناسب برای شناخت بیشتر با آفات و آسیب های مبتلا به در دوران کنونی است. هرچند که تمام احادیث رسیده از ائمه برای شیعیان عزیز و گرانقدر هستند و کلام آن بزرگواران همگی از جنس نور است، اما توقیعات شریف امام زمان (عج) از شیرینی خاصی برخوردار است؛ چرا که رسیده از امام حی و واجب الاطاعه است.

امام زمان (عج) در یکی از توقیعات خویش خطاب به شیعیان می فرماید: «هریک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک تر کند و از آنچه خوشایند ما نبوده و موجب کراهت و خشم ماست دوری گزیند؛ زیرا امر ما ناگهانی فرا می رسد، در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد و پشیمانی او از گناه، از کیفر ما نجاتش نمی بخشد و خداوند رشد و هدایت را به شما الهام فرماید و به لطف خویش شما را به بهره وری از رحمت هایش توفیق بخشد

امام زمان (عج) در این توقیع یکی از انتظارات خویش را از شیعیان بیان می‌دارند و یک معیار کلی برای عمل و رفتار شیعیان خود ارائه می‌دهند. هریک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک تر کند و از آنچه خوشایند ما نبوده و موجب کراهت و خشم ماست دوری گزیند».

تفکر بر محتوای حدیث اعمال مختلفی را به ذهن متبادر می‌کند که انجام آن سبب نزدیکی و قرابت به امام زمان (عج) می شود. که از جمله آن می‌توان به نماز اول وقت، نیکی به پدر و مادر، حل مشکلات برادران دینی و کمک به یتیمان اشاره کرد. از جمله رفتارهایی که سبب خشم و کراهت امام زمان (عج) می شود و به ذهن هرکسی متبادر می شود: کاهل نمازی، گناهان زبان از جمله غیبت و تهمت و دروغ گویی و خوردن مال یتیم و بی توجهی به مشکلات برادران دینی است.

اما همه این اعمال را می توان در یک کلمه خلاصه کرد؛ شیعیان باید برای جلب محبت امام زمان خویش و دوری از غضب ایشان در زندگی روزمره خود رعایت تقوی کنند.

امام علی (علیه السلامد) در حدیثی به سلیم می فرماید: «بدان که خداى تعالى دنیا را به نیک و بد مى‏دهد، ولى این امر ولایت که تو در آن هستى خداوند آن را فقط به برگزیدگان از خلقش مى‏دهد. امر ولایت ما را جز سه گروه از خلق نمى‏دانند: ملائکه مقرّب، پیامبر مرسل، بنده‏اى که خداوند قلب او را براى ایمان امتحان کرده باشد. اى سلیم، ضابطه این امر ولایت، تقوى‏ و پرهیزکارى است، چرا که به ولایت ما جز با پرهیزکارى نمى‏توان رسید

مشغله های اقتصادی و دوری از مجالس وعظ و نصیحت، رعایت تقوی را در میان شیعیان کم رنگ کرده است؛ در زمان های گذشته امر به معروف و نهی از منکر در زندگی روزمره بیشتر رواج داشت و مردم به نحو مستمر در پای مجالس وعظ در مساجد حضور داشتند و همین موضوع سبب می شد تا تذکر و یادآوری بیشتری برای آن ها نسبت به امور دینی وجود داشته باشد. اما اکنون که زندگی ها درگیر سرعتی شگفت آور است و گویی اندکی تأمل و تفکر کردن سبب می شود تا از قافله دنیا جا بمانیم، برخی مسائل قبیح و معصیت در میان زندگی روزمره ما رواج یافته است، بدون آنکه متوجه باشیم این مسائل مورد رضایت امام زمان (عج) نیست و سبب کدورت خاطر و دوری ما از ایشان را فراهم می‌کند.

به عنوان نمونه می توان به ترک نماز اول وقت و کم اهمیتی به موضوع نماز در میان شیعیان اشاره کرد؛ عادی شدن نگاه میان نامحرمان و ضایع کردن حقوق برادران دینی و کم توجهی به صله رحم و هزاران مورد دیگر که با اندکی توجه می توان در زندگی روزمره مصادیق آن را یافت.

روز جمعه که به نام مبارک امام زمان (عج) مزین شده است و به ایشان اختصاص دارد؛ زمان مناسبی است که به تفکر و تعمق در باب مصادیق تقوی در زندگی روزمره خویش بیاندیشیم و خود را ملتزم به رعایت تقوی در طول هفته بکنیم.

بی شک یکی از معانی انتظار و یاری امام زمان (عج) همین رعایت تقوی الهی است؛ در حقیقت برای یاری امام زمان (عج) و نزدیک شدن به محبت و نگاه حضرت باید دنبال عمل و راهکار بود و نه این که اصطلاحات و موضوعات پر زرق و برق را دنبال کرد.

از ساده ترین و مهم ترین راه هایی که امام زمان (عج) به آن تآکید داشته‌اند رعایت تقوی است. امام زمان (عج) در توقیعی شریف خطاب به شیعیان می فرماید:«پس تقوای خدا پیشه کنید و ما بر رهایی بخشیدنتان، از فتنه که به شما روی آورده یاری دهید.» 

 

توجه به پدر و مادر

در احوالات یکی از محبان و شیعیان آمده که پدر پیری داشت و بسیار به او خدمت می کرد. ایشان شب‌های چهارشنبه به مسجد سهله می‌رفت. اما پس از مدتی این کار را ترک نمود. دلیل آن را پرسیدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزدیک مغرب تنها به مسجد سهله می‌رفتم عرب بیابانی را دیدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: « از پدرت مراقبت کن.» من فهمیدم که امام زمان (علیه السلام) راضی نیستند من پدرم را بگذارم و به مسجد سهله بروم.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش مهدویت تبیان


منابع:

نجم الثاقب، ص 284

دانشجو

عقیق

  • محمد مزینانی
  • ۱
  • ۰


دو فرزندی که با دعای امام زمان(عج)بدنیاآمدند

پدر شیخ صدوق یکى از دانشمندان بزرگ اسلام در قرن سوم هجرى - دوران غیبت صغرى زندگی میکرد.

او که سالها از ازدواجش مىگذشت - هنوز پدر نشده بود. نامهایى به حسین بن روح یکى از نایبان مخصوص امام زمان(عج) مىنویسد که امام دعا کند، خدا به او پسرى ببخشد.

جواب نامه، چنین بود: على بن حسین! تو از این همسر، داراى فرزند نخواهى شد، ولى به زودى از زن دیگر، دو فرزند فقیه و دانشمند خواهى یافت.

على بن حسین، همسر دیگرى اختیار مىکند و خدا او را دو فرزند فقیه و دانشمند به نامهاى محمد و حسین مىدهد که هر دو فقیهى ماهر و محدثى عالىمقام بودند.

آرامگاه شیخ صدوق در شهر رى و آرامگاه پدرش در قم است .


برگرفته از کتاب جهانگشای عادل، سید جمال الدین دین پرور 

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

شاید امام در جمع شما باشد

برادران یوسف(علیهالسلام) به او رشک بردند، و وى را به بهاى ناچیزى فروختند. پنداشتند که آینده درخشان او را ناچیز کردهاند، و خودشان عزیز شدهاند. سالها گذشت و یوسف از دست گرگ حسد و چاه بداندیشى برادران رست و عزیز کشور بزرگ مصر گشت .

کنعان شهر برادران یوسف، خشکسالى شد و آنها براى خرید گندم وارد مصر شدند. نمىدانستند که عزیز مصر برادرشان یوسف است. فکر نمى کردند از روى خاکهاى ته چاه، به فراز کرسى سلطنت رسیده باشد، ولى یوسف آنها را شناخت. روزى یوسف به آنها گفت: مىدانید، با یوسفتان چه کردید؟ آنها دریافتند، و گفتند آیا تو یوسفى؟!

امام صادق(علیهالسلام) فرمود: چه مانعى دارد خدا درباره حجتش چنین کند و او را مانند یوسف، ناشناس نگه دارد. در بازار مسلمانان راه رود، و در محافلشان بنشیند، ولى مردم او را نشناسند تا آنگاه که به فرمان خدا، خود را بشناساند.


برگرفته از کتاب جهانگشاى عادل، سید جمال الدین دین پرور

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.

ما را به هدیه او نیازى نیست

نشانه بازار مسلمانان، سر پوشیدههاى دور و دراز، طاقهاى گنبدى و دکانهاى ساده نبود. نشانه بازار مسلمانان، راستى، درستى، رحم و انصاف بود.

هر جا غیر از اینها بود، مىگفتند: اینجا بازار مسلمانان نیست .

داخل حجرهها و دکانها، گفتگو از داد و ستد، تهیه و پخش کالاهاى مورد نیاز مردم و تامین آسایش آنها بود، که بر اساس دستورهاى تجارتى اسلام دور مىزد. گاهى نیز در فکر و مشورت کمک و یارى بینوایان، و یا سرگرم کتاب خدا بودند. هر چه بود، از عمر گرانبهاى خود، حداکثر استفاده را مىبردند و از همه بالاتر به یاد عزیزشان امام زمان(عج) بودند.

در شهر قم مرد بزازى - از شیعیان و دوستداران امام قائم (عج) شریکى داشت که او شیعه دوازده امامى نبود. از قضا پارچه گرانبها و جالبى به دست آنها افتاد.

مرد شیعه به شریکش گفت: این پارچه قابلیت مولایم را دارد.

شریکش گفت من مولایت را نمىشناسم، ولى آن را به هر که مىخواهى بده. و او پارچه را براى امام زمان(عج) فرستاد.

آنگاه که پارچه به دست امام(عج) رسید، آن را دو نیم کرد و نیمى از آن را پس فرستاد و فرمود: به مال مخالف و غیر شیعه نیازى نداریم .


برگرفته از کتاب جهانگشاى عادل، سید جمال الدین دین پرور

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.

مردی چهل ساله ظهور میکند

نوح پیغمبر(علیهالسلام) 950 سال، مردم را به خداپرستى و انسانیت خواند، ولى مردم نه تنها به او ایمان نیاوردند، بلکه به مسخرهاش گرفتند و او را سخت آزردند. از آن همه جمعیت، تنها شماری به وى گرویدند، و دین او را پذیرا شدند. نوح(علیهالسلام) پس از 50 سال صبر و شکیباى و پیگیرى در راه هدایت مردم، از آنان ناامید شد و سرانجام به نفرینشان برخاست خداوند دعاى او را پذیرفت و به وى دستور داد کشتى بزرگى بسازد. هنگامى که نشانهاى از عذاب رسید کسانى که ایمان آورده بودند به کشتى سوار شدند.

سیلاب باران از آسمان سرازیر شد، و چشمههاى زمین به شدت جوشید. سیلى وحشتناک همه جا را فرا گرفت و بیابانها و فراز و فرودها را پر کرد. آب، کشتى را به این سو و آن سو مىبرد و چون گهواره مىگرداند، ولى سرنشینان هرگز آسیبى ندیدند و از خطر رستند.

کافران که نوح و دیگر ایمانداران را به مسخره مىگرفتند. طعمه امواج خروشان شدند و از بین رفتند.

نوح(علیهالسلام) پس از 50 سال صبر و شکیباى و پیگیرى در راه هدایت مردم، از آنان ناامید شد و سرانجام به نفرینشان برخاست

اینک پیامبر ما از نوح سخن مىگوید:

یارانم! فرزندان پاک من، چنان کشتى نوحاند، هر کس به کشتى نشست از نابودى برست. کسانى هم که فرزندان پاک مرا پیشوا قرار دهند از گمراهى و هلاکت نجات پیدا خواهند کرد ... .

این هنگام مردى پرسید: یا رسول الله! پیشوایان بعد از شما چند نفرند؟

حضرت فرمود: دوازده نفر که همگان از دودمان منند.

او کاخ ستمگران را در هم مىکوبد . 

تیرگى، روزگاران را فرا گرفته، و امام مجتبى به خانه نشسته است. آنان نامردمى کرده و امام را در نبرد با معاویه یارى ننموده بودند، به صلح وى خرده مىگرفتند.

امام مجتبى در پاسخشان فرمود: افسوسا! که شما راز کار مرا نمىدانید. بهره آنچه انجام دادهام، فزونتر از همه چیزهایى است که خورشید بر آن مىتابد... مگر نمىدانید من پیشواى شما هستم و اطاعت من بر شما لازم است؟ مگر پیامبر عزیز اسلامى(صلی الله علیه و آله) مرا یکى از دو سرور جوانان بهشت معرفى نفرمود؟

مردم: آرى

امام: مگر نمىدانید آنگاه که خضر آن کشتى را سوراخ کرد و دیوار خرابه را ساخت و ... حضرت موسى چون از راز آنها بى خبر بود و حکمت و دلیل آن را نمىدانست به خشم آمد. (اینان همچون حکمت صلح و کنارهگیرى مرا نمىدانند، خرده مىگیرند) مگر نمىدانید که ما امامان گرفتار بیدادگران زمان خود هستیم، به جز امام قائم(علیهالسلام) آن که عیسی پشت سر او نماز مىگزارد. خداوند ولادت وى را پنهان، و او را از دیدهها دور خواهد داشت، تا در هنگامه خروج و نهضتش گرفتار بیعت ستمکارى نباشد، او نهمین فرزند برادرم حسین(علیهالسلام) است .

خداوند عمر او را در روزگار غیبت دراز مىکند و آنگاه وى را به صورت جوانى چهل ساله ظاهر مىسازد، تا مردم بدانند خداوند بر همه چیز توانا است.


برگرفته از کتاب جهانگشاى عادل، سید جمال الدین دین پرور

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰


جمله ای زیبا از حضرت علی(ع)

در عجبم از مردمی که:

به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند،

و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.

  • محمد مزینانی
  • ۰
  • ۰

انسانیت ،انسان



در تصاویر حکاکی شده بر سنگ های تخت جمشید،
هیچکس عصبانی نیست!
هیچکس سوار اسب نیست!
هیچکس را در حال تعظیم نمیبینید!
در بین این صدها پیکر تراشیده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد!
اینها اصالت ما هستند: مهربانی، خوشرویی، قدرت، احترام، ادب، نجابت

 

 

خوشبختی ما تو سه جمله خلاصه شده
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی با سه جمله دیگه زندگیمون رو تباه می کنیم
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا

 

 


جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم،صد راه نشان دادم
یا نامه نمی‌خوانی یا راه نمی‌دانی
گر نامه نمی‌خوانی خود نامه تو را خوانم
ور راه نمی‌دانی در پنجه ی ره دانی
بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی

 

 


وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست

وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره

وقتی کسی را از دست می دی ، حتما لیاقتت را نداشته

وقتی تو زندگیت ،  زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری

وقتی بیمار می شی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده

وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو

نشون بدی

وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش می  یاد ، حتماً داری امتحان پس می دی

وقتی همه ی درها به روت بسته می شه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی

بابت صبر و شکیبایی بهت بده

وقتی سختی پشت سختی می یاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه

وقتی دلت تنگ می شه ،  حتماً  وقتشه با خدای خودت تنها باشی



نوشته شده در سه شنبه 13 تیر1391ساعت 23:56 توسط سعید| 16 نظر

  • محمد مزینانی