اشعاری زیبادرخودباختگی فرهنگی ومدگرایی
شنیدم که شبی برسر مد/دختری باپدرش بودبه جنگ
پدرازروی نصیحت می گفت/که مکن پیروی ازراه فرنگ
ای بساگرگ که درجامه میش /بهرصیدتونوازدآهنگ
نکننداین دغلان اردغلی /بهراغفال تویک لحظه درنگ
دخترازروی تعرض گفتش /آنچه توگویی بودجمله جفنگ
باش خاموش ،دگریاوه مگو/که توپیری وبری ازفرهنگ
مدتی شدسپری زان جریان/ تاکه یک شب پسری گوش به زنگ
باسخنهای فریبنده ازعشق/بابیانات دل انگیزوقشنگ
همچوآهوبه سخن رامش کرد/ازره حیله چوروباه زرنگ
گوهرعفت اورازدوبرد/کرددامان وی آلوده به ننگ
همچنانی که به خودمی بالید/زیرلب زمزمه کرداین آهنگ
صیدباپای خودافتادبه دام /مرغ بامیل خودافتادبه چنگ
- ۹۹/۱۰/۰۴